درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان
کوروش بزرگ کوروش بزرگ پدر ایران زمین ولی از آن جا که مدارک ما در این باره کامل نیست، ما نیز از اشاره به زبان ها وخط های پیش از هخامنشیان خودداری نمودیم. کوروش بنیادگذار سلسله ی هخامنشیان، مرکز حکومت خویش را در پاسارگاد قرار داد و کشور لیدی و بابل را مسخر نمود و مهم ترین دولت و سلطنت دنیای قدیم را تشکیل داد. داریوش بزرگ ترین شاهنشاه هخامنشی هم، نخست یاغیان را سرکوب کرد و کشور ایران را از سر حد چین تا ریگزارهای سوزان افریقا بسط داد و دولت هخامنشی را از مقتدرترین دولت های روی زمین کرد. از زبان مادی سند و آثار کتبی بر جای نمانده است ولی شکی نیست که زبان مادی با پارسی باستان خویشاوندی نزدیک داشته است، به طوری که پارسی ها و مادی ها زبان یکدیگر را به خوبی می فهمیده اند. کتیبه های شاهان هخامنشی و لوح های زرین و سیمین که از آن روزگار بر جای مانده به این زبان نوشته شده است. مجموع واژه های اصلی کتبیبه ها از چهارصد کلمه تجاوز نمی کند و مطالب آن عبارت است از نام و شرح خاندان شاهان، شرح فتوحات، ستایش یزدان، نکوهش دروغ و ناپاکی و سفارش به راستی و نیکو کاری. این کتیبه ها غالبن به چند زبان است و غیر از پارسی باستان، به زبان های آسوری ،ایلامی و آرامی که میان ملل دست نشانده ی هخامنشیان معمول بوده، نگاشته شده است. مجموع کتیبه های هخامنشی بالغ بر چهل کتیبه است و مهم ترین آن ها در تخت جمشید، همدان، شوش، نقش رستم، بیستون، وان و الوند، است که کتیبه ی بیستون از همه مفصل تر و مشتمل بر ۴٢٠ سطر و هیجده هزار و نهصد کلمه است که داریوش در این کتیبه چه گونگی فرونشاندن شورش های داخلی و غلبه و تسلط به کشورهای خارجی و حدود متصرفات خود را شرح می دهد و در پایان، مجد و بزرگواری کشور ایران را آرزو می کند. نخستین خط میخی که به دست آمده است از زمان آریار منه و آخرین خط میخی از روزگار پادشاهی اردشیر سوم است. این خط به سبب دشواری نگارش، از دوران اشکانیان رو به زوال نهاد و به تدریج منسوخ گردید. این پنج کلمه عبارت است از: اورامزدا – اهورامزدا، خشایثیه – شاهنشاه، دهیو – کشور، بغا – خدا، بومی – بوم – سرزمین. گذشته از سنگ نبشته ها، سکه های هخامنشی و خطوط روی برخی ظروف و سنگ ترازو ها و نگین های بر جای مانده از آن عهد، همه به خط میخی و زبان پارسی باستان است. برای شناختن زبان پارسی باستان چند جمله از بند اول کتیبه ی نقش رستم با زبان پارسی باستان آوزده می شود: « بغ وزر که اورامزداهی ایمم بومیم اداهی اومام آسمانم اداهی مرتیم اداهی شیاتیم ادامرتیهی». ترجمه : خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که شادی را برای مردم آفرید. زردشت پیامبر ایران باستان که قرن ها پیش از مسیح زندگی می کرده است، از شمال یا شمال غرب ایران برخاسته و متوجه ی مشرق ایران شده است و پیروانش گشتاسب و گرشاسب در مشرق ایران بوده اند. پس زبان اوستایی در قسمت های شرقی هم مفهوم بوده است. در استیلای اسکندر، مقداری از آن از دست رفت. بلاش اول اشکانی کوشش به گرد آوری اوستا نمود و دستور داد اوستای پراکنده را که موبدان در حافظه داشتند گرد آوری کنند. ولی اقدام اساسی برای تدوین اوستا در زمان ارشیر بابکان انجام گرفت و عده ای از موبدان که ریاست آن ها با تنسر، هیربد هیربدان بود مامور گرد آوری اوستا شدند. پس از اردشیر، پسرش شاپور اول خرده اوستا را که پراکنده بود گرد آوری کرد. به روزگار شاپور دوم ساسانی درباره ی مراسم دینی میان زردشتیان اختلاف افتاد و به دستور شاپور، آذر بد مهر اسپندان موبد موبدان به کتاب اوستا مراجعه و مطالب آن را مرتب نمود. این خط دین دبیره نام دارد که امروزه به خط اوستایی یا دبیری دین نیز خوانده می شود. این خط که از راست به چپ نوشته می شود، کامل ترین خط موجود جهان است. زیرا در الفبای اوستایی اعِراب جزو حروف است و برای همه ی صداها نیز حروف و نشانه ی ویژه وجود دارد. الفبای اوستایی ۴۴ حرف دارد و جدا نوشته می شوند و چون اعِراب داخل حروف است، خواندن و نوشتن با آن بسیار ساده است. به جرات می توان گفت که خط اوستایی یکی از کامل ترین خطوطی است که تا کنون مورد استفاده قرار گرفته است. واژه ی پارتparthava (پرثَوَه) در گذشت زمان به پَرتَو و سپس با تبدیل (ر) به (ل) و (ث) به (ه) پَلهَو شده و بر اثر قلب (ل) و (ه) به صورت پَهلَو در آمده است. پارت سرزمین خراسان و گرگان کنونی است که نامش در کتیبه ی بیستون جزو کشور هایی که داریوش بر آن ها حکمرانی داشته، آمده است. واژه ی “پهلو” همان گونه که توضیح داده شد از همان لغت پرتو یا پرثوه است که در نتیجه ی تطور لغوی به این صورت درآمده است و لفظ “پهلوان” به معنی شجاع از همین واژه ی “پهلوی” است، زیرا پرتوها ( پهلوی ها ) نزدیک به ۵٠٠ سال در برابر یوزش رومیان ایستادگی کردند. رساله ای هم به زبان پهلوی اشکانی در دست است به نام درخت آسوریک که گروهی از پژوهشگران عقیده دارند که اصل آن به زبان پهلوی اشکانی بوده و بعد به پهلوی ساسانی در آمده است و این کتاب در اصل منظوم بوده و شعرهای ١٢ هجایی داشته ولی اکنون وزن های بیت های آن به هم خورده و به نثر تبدیل شده است. موضوع درخت آسوریک عبارتست از مناظره ی درخت خرما و بز که ما به عنوان نمونه چند سطر از کتاب را با ترجمه ی آن می آوریم: «درختی رست است تر او شتر و اسوریک، بنش خشک است، سرش هست تر، ورگش کنیا ماند، برش ماند انگور، شیرین بار آورد. مرتومان وینای آن ام درختی بلند». ترجمه : درختی رسته است آن طرف شهرستان آسوریک، بنش خشک است و سر او تر است، برگش به نی ماند و بارش به انگور. شیرین بار آورد. مردمان بینی من آن درخت بلندم. در زمان هخامنشیان این خط مخصوص نگارش بود و خط میخی برای کتیبه و کنده کاری به کار می رفت، در دوره ی اشکانیان خط پهلوی برای کتیبه و کنده کاری هر دو معمول شد. خط پهلوی دارای ٢۵ حرف است و عیب و اشکال بزرگ آن این است که حروف صدادار ندارد و یک حرف آن گاه چند صدای مختلف دارد. مذهب زردشتی را که از روزگار تسلط اسکندر به تدریج از رونق افتاده بود، آیین رسمی ایرانیان کرد و آتشکده های خاموش را روشن ساخت. وی و جانشینانش در آبادانی کشور و گسترش علم و فرهنگ و ترویج آداب و رسوم ملی کوشش بسیار نمودند. اصل زبان پهلوی جنوبی نیز از پارسی باستان است و چون پاره ای از اصطلاحات دینی و لغات اوستایی در آن راه یافته و از نظر قواعد دستوری با پهلوی اشکانی فرق اندکی دارد، از این رو آن را لهجه ای از لهجه های پهلوی می شمارند. شمار الفبای پهلوی ساسانی را از ١٨ تا ٢۵ حرف نوشته اند و علت این امر همان گونه که گفته شد آن است که در این خط یک حرف چند صدای مختلف می دهد. دبیران دوره ساسانی برخی از لغات را به آرامی می نوشتند و هنگام خواندن به پهلوی می خواندند و آن را هُزوار ٍٍِِش می نامیدند. مثلن « ملکان ملکا » می نوشتند و «شاهنشاه» می خواندند و «یوم» می نوشتند و «روز» می خواندند. با آن که زبان پهلوی از نظر قواعد دستوری و ریشه ی کلمات با زبان پارسی کنونی اختلاف اندکی دارد، به سبب این که الفبای پهلوی حروف صدادار ندارد و یک حرف، صداهای مختلف می دهد و معمول بودن هزوارش در آن، خواندن کتاب های پهلوی خالی از اشکال نیست. خط پهلوی در دوره ی ساسانیان معمول بوده و تا حدود یک سده پس از اسلام در ایران زمین رواج داشته است و تا زمان حجاج بن یوسف ثقفی دفاتر دیوانی هنوز به خط پهلوی نوشته می شد و پس از آن که خط عربی جانشین آن گردید، این خط تا مدتی میان گروهی از ایرانیان به ویژه موبدان برای نامه نگاری و نوشته های دینی به کار می رفت. کتیبه هایی از دوره ی ساسانیان کشف شده است که مهم ترین آن ها عبارتست از : این کتیبه درباره ی حدود و مرزهای ایران در آن زمان اطلاعات بسیار جالبی به دست می دهد. نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:خط و زبان در ایران باستان,باستان,زبان باستان,خط باستان,خط ایرانیان باستان, :: 19:32 :: نويسنده : جمال
|